یادداشتهای محمدعلی فروغی یکشنبه ۳ آبان ۱۲۹۸؛ امشب هم یکی از شبهای مستی و بیعاری ما بود
انتظامالملک ما را برد در مجلس رقصی که در مُنمارتر در پلاس پیگال است. آنجا هم شامپانی خوردیم. دختری که در یک طرف نشسته بود، فوقالعاده خوشگل بود. همه دل به او باختیم و بیشتر مست شدیم... خلاصه تا یک ساعت و نیم بعد از نصف شب بیرون بودیم و امشب هم یکی از شبهای مستی و بیعاری ما بود.