مردم اندر حسرت سرویس بهداشتی عمومی خوب!
۴۶ سال سن دارم. از شش سالگی به دبستان رفتم و متأسفانه اولین تصویری که از مدرسه دارم و همچنان در ذهنم جولان میدهد، وضعیت اسفناک دستشوییهای آن مدرسه است که حتی اگر بتوانم نمیخواهم با کلمات در توصیف آن فضا دقیقتر شوم و چشم، ذهن و شامه مخاطب را در آنچه از آن روزها دیدهام شریک کنم، اما هر بار که به خاطرات آن روزها برمیگردم، شگفتزده میشوم که چطور چنین چیزی ممکن است؟ آیا من یک کابوس چرکین و بویناک دیدهام؟ با پسرعموهایم که یاران دبستانی من بودند صحبت میکنم و آنها هم چنین چیزی را تأیید میکنند، پس چرا مدیر، معلمان، اولیای مدرسه و آموزش و پرورش چنان نجسسرای بیدر و پیکری را که انگار ابر نجاست شبانهروزی بر در و دیوارش میبارید، تحمل میکردند و اجازه میدادند طفلکان معصوم از آن فضا برای تخلیه مثانه و رودههای خود استفاده کنند. هنوز هم نمیتوانم چنین چیزی را قبول کنم و با اینکه میتوانم آن فضا را با جزئیات توصیف کنم، اما جلوتر نمیروم.